Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «طرفداری»
2024-04-29@11:18:37 GMT

حماسه ملبورن؛ قصه ای که کهنه و تکراری نمی شود

تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۸۷۵۲۶

حماسه ملبورن؛ قصه ای که کهنه و تکراری نمی شود

8 آذر 1376 روزی است که هیچگاه از خاطر یک فرد ایرانی پاک نمی شود و ربط چندانی هم به فوتبالی بودن یا نبودنش ندارد...

هر چه جلوتر می رویم شاهد ورود نسل های جدیدی به جامعه هواداری فوتبال هستیم، فوتبال همچنان جذاب است و جذاب هم می ماند. پرطرفدار است و پرطرفدار هم می ماند. فوتبال از کجا آمده است؟ مورد استقبال چه افرادی قرار گرفته است؟ چه می شود که کارگران معدن بریتانیایی پس از ساعت ها کار طاقت فرسا اوقات فراغت خود را با یک توپ و دو قالب چوبی یا سنگی به نام دروازه پر می کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن ها چه چیزی را در فوتبال یافته بودند؟ یا اجداد ما چگونه شیفته فوتبال شدند؟

به گزارش طرفداری، اگر بخواهیم تمام توصیفاتی که از فوتبال به عنوان یک هوادار داریم را در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم که "فوتبال یک زندگی مجزا را برای ما می سازد" در این ساعت و دقیقه و ثانیه فوتبال پا را فراتر از خطوط ورزشی گذاشته، هم پول می سازد، هم به بزرگترین سرگرمی بسیاری از افراد این دنیای شلوغ و پر سر و صدا شده است و هم باعث ایجاد اتفاقاتی می شود که فقط آن را درک کرده ایم و از توصیفش عاجزیم. قضیه طرفداری زمانی جالب می شود که وقتی نام تیم ملی به میان می آید، حالا همان هایی که با هم رقابت داشتند و سایه هم را با تیر می زدند، همه چیز را کنار می گذارند، زیر یک پرچم قرار می گیرند. حالا همان هایی که از فوتبال متنفر بودند تحمل شکست را ندارند. جا دارد بگوییم، آن هایی که "فوتبال را یک کلمه انگلیسی می دانستند حالا برای شان به یک کلمه ملی تبدیل شده است!" شاید هیچ چیزی به جز فوتبال نمی تواند این قدر به خوبی شخصیت و هویت یک ملت را نشان دهد...

کریم باقری... دایی... یک فرصت خوب... حالا پشت مدافعان...  خداد عزیزی... توی دروازه، توی دروازه.... گل، گل برای ایران...خداداد عزیزی..
این جملات را به یاد دارید؟ اصلا مگر می شود آن ها را فراموش کرد؟ آن ها حالا بخشی از حافظه ما شده اند، شاید بخشی از خاطرات را فراموش کنیم اما روزی که دوباره حس غرور کردیم را هرگز!

آن روزها مثل این روزهایمان نبود، حالمان خوب بود و چشممان به ساق های یازده مردی که درون زمین می دویدند.

همان قدر فکر کردن به صعود با بردن استرالیا در ورزشگاه خانگی اش شیرین بود، ترس از دست دادنش با تلخی چندبرابر همراه بود. در بازی هایی مقابل استرالیا هر دو روی سکه را دیده بودیم؛ از شکست در مقدماتی جام جهانی 74 و تلخ ترین پیروزی تیم ملی ایران در ورزشگاه آزادی تا پیروزی در مقدماتی جام جهانی 78...

می گویند هنگامی که چیزی را دوست داشته باشید، می ترسید آن را از دست بدهید و  وقتی ترس از دست دادن چیزی را داشته باشید، آن را از دست می دهید...

صعود به جام جهانی بعد از 20 سال چیزی بود که عاشقانه دوستش داشتیم و برای رسیدن به آن در روز های پاییزی در فصلی که به از دست دادن در آن عادت داریم باید استرالیا را شکست می دادیم.

در بازی رفت بازی با تساوی یک بر یک به پایان رسیده و همه چیز به بازی برگشت کشیده شده بود. جو سنگین ورزشگاه، ترس از حذف یا هر چیز دیگری باعث شد آن قدر بازی را بد شروع کنیم که در همان ابتدا احمدرضا را با آئوریلیو ویدمار رو در روی هم ببینیم. می دیدیم که بازیکنان از دادن یک پاس ساده هم عاجز بودند. استن لازاردیس به راحتی از سمت چپ نفوذ می کرد و با ارسال هایش دروازه مان را تهدید می کرد اما انگار نه انگار، تیم ملی به یک تلنگر نیاز داشت به یک اتفاق که همه متوجه شوند قرار نیست اتفاق بدی رخ دهد و فقط کافی است بدون استرس بازی کنند. در چنین شرایطی شاید دیگر مسائل فنی خیلی تاثیر گذار نباشد و همه چیز در سایه روحیه قوی بازیکنان قرار می گیرد، خونسردی عابدزاده دقیقا همان چیزی بود که می خواستیم، هر مهار احمدرضا شوکی بود به بازیکنان تا بفهمند هنوز هیچ چیز تمام نشده است.

در دقیقه 32 بود که هری کیول گل اول کانگوروها را به ثمر رساند. هرچند عقب بودیم اما باور داشتیم یک گل را می توانیم جبران کنیم. هرچند بازنده به رختکن رفتیم اما امیدوار بودیم... سه دقیقه پس از شروع نیمه دوم، این بار آئورلیو ویدمار بود که گل دوم را به ثمر رساند. درحالی که ورزشگاه کریکت مملوء از فریاد شادمانی حریف بود، در ایران میلیون ها نفر پای تلویزیون های خود بهت زده خوشحالی ویدمار را تماشا می کردند.

دو گل عقب بودیم، بازی در زمین حریف بود و بازیکنانمان نا امید به نظر می رسیدند ولی به آن نسل ایمان داشتیم، به آن نسلی که وجودشان را برای پیروزی تیم ملی می دادند، به آن نسلی که می دانستند ارزش پیراهن تیم ملی چیست، به همان نسلی که از دل جنگ و خون بزرگ شده بودند و نمی خواستند تسلیم شوند حتی اگر شده ایستاده بمیرند.

البته کم کم در حال ناامید شدن بودیم که دیوانه استرالیایی به سمت دروازه ایران حمله ور شد و تور دروازه را پاره کرد. توقف در بازی و حرکات نمایشی احمدرضا عابدزاده، روحیه را به تیم ملی و امید تضعیف شده را به مردم برگرداند.

دقیقه 71 بود، خداداد عزیزی حرکتی انفرادی را آغاز کرد اما توپ او توسط مدافعان حریف قطع شد، تهامی تلاش کرد حرکت خداداد عزیزی را ادامه دهد ولی دو مدافع اجازه پیشروی به او را ندادند، با این حال در شلوغی محوطه جریمه توپ به خداداد عزیزی رسید و او توپ را به کریم باقری داد تا باقری با ضربه ای به دروازه حریف یکی از گل ها را جبران کند.

حالا کمی خوشحال تر و امیدوار تر بودیم.

روز شنبه بود ولی تمام ایران در تک تک خانه ها، ادارات و شرکت ها چشم به تلویزیون دوخته بودند.

دست های مادرانی در خانه رو به آسمان بود و پسرانی از جنس مردم در میدان نبرد، نفس هایی در خانه ها حبس بود و عده ای در حال جنگیدن تا آخرین نفس، بلند پروازی هایی در ذهن هایمان خطور می کرد و عده ای در حال نبرد برای تحقق رویاهای یک ملت...

گاهی نمی دانید مشغول انجام چه کاری هستید ولی آنچه انجام می دهید، بهترین کار است. به این می گویند: “الهام”

دقیقه 75 بود، علی دایی پاسی در عمق برای خداداد عزیزی ارسال کرد، خداداد عزیزی هم شاید درست مثل خیلی از ماها بارها در زندگی اش دچار تردید و شک هایی شده بود اما آن لحظه می دانست چه چیزی می خواهد. غزال تیز پا با تمام سرعتی که می توانست توپ را برداشت و دوید. آنقدر دوید که این بار نه مدافعان استرلیا و نه هیچکس دیگر نتوانند او را متوقف کنند، وقتی به یک قدمی تحقق رویای یک ملت رسید و مقابل مارک بوسنیچ قرار گرفت، ضربه اش را به شکلی زد که این بار بوسنیچ و 80 هزار تماشاگر آن را فقط از نزدیک تماشا کنند. حالا این ما بودیم که دوست داشتیم سوت پایان بازی به صدا در بیاید. آن دقایق پایانی مثل چند سال گذشت اما تمام وقایعش لحظه به لحظه در ذهن مردم مانده، از تعویض تهامی که ظهر بازی به همبازیانش گفته بود من این تیم را به جام جهانی می برم تا رفتار عجیب حمید استیلی که از خوشحالی ساندرو پل را به آغوش کشید!

حالا ایران به جام جهانی رفته بود، سرود ملی مان را هوو کردند، تور دروازه مان را پاره کردند اما این ایران بود که در پایان راهی فرانسه شد. مردم بدون کارت دعوت، بدون فراخوان، بدون تبلیغات به خیابان ها ریختند، انگار ایران دوباره متولد شده بود...

از دست ندهید ????????????????????????

تاپ 10 طرفداری؛ 10 ستاره فوتبال جهان که ورشکسته شدند! ورود وزیر به جنجال زنان خارجی؛ رییس فدراسیون برکنار شد لذت ملاقات با مریخی؛ دیدار دی بروین با رونالدو / عکس سرپرست پرسپولیس: رونالدو را باید جریمه می‌کردند! بازتاب حرکت جوانمردانه رونالدو برابر پرسپولیس

منبع: طرفداری

کلیدواژه: خداداد عزیزی جام جهانی تیم ملی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۸۷۵۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مشتری ۲میلیون دلاری تیم ایرانی به جهانبخش

فصل نقل‌وانتقالات تابستانی امسال فوتبال ایران، طوفانی خواهد بود.

به گزارش تابناک ورزشی؛ پیشنهاد دو میلیون دلاری باشگاه ایرانی به «جهانبخش» نشان می‌دهد کورس تیم‌های متمول با ارقام نجومی آغاز شده و باید منتظر یک رقابت شدید مالی بین مالکان جدید استقلال و پرسپولیس باشیم.

به طور مثال شنیده شده که پتروشیمی خلیج فارس،  بودجه هزار میلیارد تومانی برای فصل آتی در نظز گرفته است!

حالا گفته شده که علیرضا جهانبخش هدف خرید چند تیم ایرانی است. او اولویتش برای فصل آینده باز هم حضور در اروپاست، اما دو باشگاه لیگ برتری هم با جهانبخش تماس گرفته و به او پیشنهاد داده‌اند. شایعه شده تراکتور با یحیی گل‌محمدی مشتری اول جهانبخش خواهد بود.

حتی یکی از این باشگاه‌ها به جهانبخش اعلام کرده اگر قراردادش را امضا کند، می‌تواند در ترکیه دلارهایش را تحویل بگیرد! پیشنهاد این باشگاه لیگ برتری به جهانبخش دو میلیون دلار یا حدود ۱۲۰ میلیارد تومان بوده است که رقم بالایی به حساب می‌‌آید و می‌تواند رکورد نقل و انتقالات در فوتبال ایران را بشکند. 

جواد نکونام هم در فصل جاری شدیدا به دنبال جذب علیرضا جهانبخش بود ولی این بازیکن به ایران نیامد. حالا باید دید در فصل جدید برنامه او چیست؟ 

بدون شک رقم پیشنهادی باشگاه‌های اروپایی به جهانبخش به مراتب کمتر از رقمی است که می‌تواند در ایران یا در کشورهای عربی بگیرد.

دیگر خبرها

  • مشتری ۲میلیون دلاری تیم ایرانی به جهانبخش
  • چشمک به سکوی سوم با درخشش تکراری امیر غفور
  • ببینید | بایرن ۲-۱ فرانکفورت: و حالا رئال مادرید!
  • بایرن ۲-۱ فرانکفورت: و حالا رئال مادرید!
  • بایرن 2-1 فرانکفورت: و حالا رئال مادرید!
  • جانشین بیرانوند بالا و پایین فوتبال را دید/ ۴ بازی گل نخورد، یک بازی ۴ تا خورد!
  • ناکامی تکراری سرمربی پرسپولیسی مقابل استقلال؟
  • حماسه پورحمیدی با چشمان گریان (عکس)
  • تیم فوتبال سپاهان راهی یک چهارم نهایی شد
  • حذف تکراری پرسپولیس مقابل گربه سیاه در اراک/ پرسپولیس دو بار بازی برده را از دست داد